طعمه ی آتش، خانمان یکسو
مادران یکسو، کودکان یکسو
چه کنم من و گلشن بی گل
ز غمِ گلُ و غنچه و بلبل
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت (2)
*****
پیکر بیمار، بی رَمَق مانده
از کتاب ما، یک ورق مانده
چه کنم من و گلشن بی گل
ز غم گل و غنچه و بلبل
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت (2)
*****
کس نمی نوشد، می ز پیمانه
خفته در مقتل، پیر میخانه
نه خُمی و نه میکده باقی
نه سَبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت (2)
*****
عصمت اللهم، دانَدی عالم
مانده ام تنها، بین نامحرَم
نه خُمی و نه میکده باقی
نه سبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت (2)
*****
هر چه در خیمه، بوده غارت شد
از عدو بر ما، بس جسارت شد
نه خُمی و نه میکده باقی
نه سَبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت (2)
شاعر:علی ملائکه
- سه شنبه
- 31
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 14:41
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه