• شنبه 8 اردیبهشت 03


گريز روضه حضرت على اصغر ع

3198
5

گريز روضه 
حضرت على اصغر ع
منبع: مقتل مرحوم مقرم ص٢٩٥-٢٩٦
 از حلیمه سـعد ّیه نقل است که: ما ده نفر از زنان بادیه بودیم که ّاز منزل خود بیرون آمدیم تا اطفال شـهر مّکه را گرفته به منزل خود برده شـیر دهیم، من و شوهرم به واسـطه ضعف شترمان دیر به مکه رسیدیم، و دیگر طفل شیرخواري باقی نمانده بود. ناراحت شدیم در آن هنگام سواري نزدیک شد گفت: مرا فرزندي است یتیم، به هریک از زنان بنی سـعد گفتم، به سـبب یتیمی او را قبول نکرد  گفتند تو او را قبول کن تا دنیا و آخرت تو آباد گردد. حلیمه می گوید: هنگامی که من پرورش نوزاد آمنه را متکفل شدم در حضور مادر او، خواسـتم او را شیر دهم، سینه چپ خود را که داراي شیر بود در دهان او نهادم ولی کودك به سینه راست من بیشتر متمایل بود. ا ّما من از روزي که بچه دار شده بودم شیري در سینه راست خود ندیده بودم، اصـرار نوزاد مرا بر آن داشت که سـینه راست بی شیر خود را در دهان او بگذارم همان دم که کودك شروع به مکیدن کرد رگهاي خشک آن پر از شیر شد و این پیشامد موجب شادى پدر و مادر او شد مادر از خوشحالى گريه مي كرد .
گريز روضه اينجاست عرض كنيم با اين كه بچه شير خورد مادرش شروع به گريه كرد اما چه كشيد حضرت رباب سلام الله اون زماني كه حضرت زينب س اومد خدمت برادر و قالت يا اخى ! هذا ولَدُكَ ...فاطلُب لَهُ شَربَةَ ماءٍ  يعنى برادر بچه تشنه است كمى آب بگير براى او مرحوم مقرم مي گه حضرت فرمود يا قوم قد قتلتم شيعتى و اهل بيتى  شما همه ي ياران و اهل بيت مرا كشتيد
اوج مظلوميت اينجاست كه حضرت فرمود 
و قد بَقِىَ هذا الطفلِ يَتَلَظّىٰ عطشانا فَاَسقوهُ شَربَةً مِن الماء فقط همين بچه براي من مونده خودتون بگيريد يه كم آبش بديد  الله اكبر  از اون لحظه اي كه راوي مي گه فبينما هُوَ يُخاطِبُهُم يعني هنوز حرف حضرت تمام نشده بود
اِذ رَماهُ رَجُلٌ منهُم بِسهمِهُم فَذَبَه
تيرى آمد گلوى علي اصغر رو پاره كرد
يا حسين يا حسين يا حسين

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران