روزي ابوجهل - لعنة الله عليه- با جمعي بر سر پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم ريختند و رخسار مبارك حضرت را بر خاك ماليدند و آنقدر سنگ زدند كه از پيشاني مباركش خون جاري شد هنگاميكه حمزه عموي پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم از اين جريان مطلع شد گريان شد و با كماني كه در دست داشت چنان بر سر ابوجهل زد كه سر او شكست(١).
?جا داره عرض كنيم يا رسول الله اگر اينجا پيشانى مبارك شما شكسته شد حمزه عليه السلام آمد انتقام گرفت درحاليكه شما لب تشنه و داغديده نبوديد . اما دلها بسوزه براي اون آقايي كه كنار نهر علقه تيراندازها دوره اش كردند
عمود بر سر حضرت زدند بر زمين افتاد و فرياد زد : سلام من بر تو باد اى ابا عبد اللّه. حسين عليه السّلام نزد برادرش آمد
مرحوم مقرم مي گه : اى كاش مى دانستم كه حسين عليه السّلام چگونه آمد، آيا با حياتى كه در اثر اين مصيبت عظيم در حال جدا شدن بود يا جذبه برادرى او را به سوى قتلگاه برادر محبوبش كشاند؟!
دلها بسوزد براي اون لحظه اي كه حسين عليه السّلام نزد او آمد و ديد كه ساقى لشكرش بر روى زمين افتاده، به خون خود آغشته و تيرها، به او عظمتى بخشيده اند. نه دست راست دارد كه بجنگد نه گفتارى كه رجز بخواند، نه هيبتى كه بترساند و نه چشمى كه ببيند ، ارباب عالم دست بر كمر گذاشت فرمود الآن كمرم شكست(٢)
يا حسين يا حسين يا حسين
١- گريزهاى مداحى
به نقل از عنوان الكلام ص٢٠
٢- ترجمه مقتل مقرم ص١٨١
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:57
- نوشته شده توسط
- سجاد
ارسال دیدگاه