دعای فرج
شب غم آید به سر، بخوان دعای فرج
رسد طلوع سحر،بخوان دعای فرج
بیا برون زآب وگِل ،بیا به همراه دل
به سامرا کن سفر،بخوان دعای فرج
درانتظارش اگر، دلت شده شعله ور
بیا به سوز جگر،بخوان دعای فرج
زقدسیان فلک، زجن وانس وملک
رسیده برما خبر،بخوان دعای فرج
رسیده جانها به لب، میان رنج وتعب
به آه صاحب اثر،بخوان دعای فرج
گذشت آدینه ها، شکست آئینه ها
به یمن روز ظفر،بخوان دعای فرج
به ساحل آرزو، زاشک خود کن وضو
به دامنی پُرگهر،بخوان دعای فرج
دراین شب انتظار، به شوق صبح بهار
به همره چشم تر،بخوان دعای فرج
شبی به بیت الحرام، پس ازدرود وسلام
کنارحجر وحَجر ،بخوان دعای فرج
امام گیتی فروز، غریب مانده هنوز
به یادآن منتظر، بخوان دعای فرج
شبی دلا کن تو رو، به خیمۀ سبز او
به نوراوکن نظر، بخوان دعای فرج
«وفایی» خسته جان، تورا بود تا توان
به سینه ای شعله ور،بخوان دعای فرج
- پنج شنبه
- 15
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:29
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه