قاسم بن الحسن بی قراره
شوق و شور از نگاهش میباره
اذن گرفته برا پر کشیدن
لحظه ها رو داره میشماره
کربلا کربلا
گرفته بوی حضرت مجتبی
داره این پسر غیرت مجتبی
شده مایه ی عزت مجتبی
شهادت براش ، احلی من عسل
دلیر جمل ... باباشه
تو رگهاش خون ، حسن میجوشه
کفن میپوشه ... فدا شه
غریب حسن ۳ یا قاسم
بین گرگا گیر افتاد و افتاد
بر زمین ای خدا داد و بیداد
میکوبید پاشو رو خاک و میگفت
ای عمو جان برس زود به فریاد
سینه ام سینه ام
داره درد گمونم شکسته عمو
شکست استخونام به دست عدو
باید پیکرم رو کنی جست و جو
تنم نرم شده ، زیر سم اسب
نفس بند اومد ... تو سینم
به یاد درو ، غم مادرو
زخم پهلو و ... مدینم
غریب حسن ۳ یا
- پنج شنبه
- 15
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی صمدی
ارسال دیدگاه