• دوشنبه 3 دی 03

 حسن ثابت جو

ترکیب بند ورود به کربلا -(چه بیابان غریبی ست تنم می لرزد)

1533
2

چه بیابان غریبی ست تنم می لرزد
نام او می برم حتی، سخنم می لرزد
زانویم نه، که تمام بدنم می لرزد
چه کنم طفل یتیم حسنم می لرزد
این چه جایی ست که اندوه مرتب دارد
ناله اش ذکر امان از دل زینب دارد
مادری بین کجاوه  غم عالم دارد
کربلا دیده و فریاد دمادم دارد
بهر شش ماهه ی خود ناله و ماتم دارد
این رباب است که از غصه قدی خم دارد
مادری در بغلش پاره جان آورده
آن طرف حرمله هم تیر و کمان آورده
من که همراه خودم سرو صنوبر دارم
دل خوشم دور و برم قاسم و اکبر دارم
یل نام آوری عباس دلاور دارم
زینبم در بر خود حضرت دلبر دارم
نشود خواهری بی یار و برادر باشد
زینبت کرب و بلا بی دل و دلبر باشد
می رسد عصر غریبی که در اینجا باشم
تو به گودالی من هم تک و تنها باشم
سپر کعب نی و نیزه اعدا باشم
همره شمر و سنان، همره سرها باشم
ترسی از بردنِ گوشواره دختر دارم
بیشترین وحشت از آن غارت معجر دارم

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:7
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران