خجالت می کشم آقا بگویم شیعه ات هستم
که میدانم به اعمالم همه راه فرج بستم
دم عجل فرج دائم فقط روی زبان دارم
ولی یکدم نشد آقا کنم شادت به یک کارم
اگر من پیروت هستم شهیدان را چه پس نامم
که آنان پخته ی عشقند ولی من در عوض خامم
شهیدان در رکاب تو همه لبریز خون گشتند
برای دین پیغمبر همه مثل ستون گشتند
تمام هفته در خوابم فقط جمعه کنم یادت
بکش روی سرم دستی که تا شاید کنم شادت
تو نور چشم پیغمبر گل بستان زهرایی
خجالت می کشم آقا که می گویم تو تنهایی
عجیب است غربتت آقا میان خلق این عالم
ببخش ای صاحب دنیا ببخش ای حضرت خاتم
وحید زحمت کش شهری
- شنبه
- 17
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 11:13
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه