• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

خيمه ی عزا -(بـه روي سينـه ی توداغ كـربلا زده اند)

910

خيمه ی عزا

بـه روي سينـه ی توداغ كـربلا زده اند
به پيش ديـده ی توسـربه نيزه ها زده اند

چه داغ هـاي بزرگي زدشت كـرب وبلا
به صحـن سينـه ی توخيمـه ی عـزا زده اند

به سن كودكي خودتوديـده اي ،گل هـا
نفس شمرده درآن دشت پُربـلا زده اند

تمام عمر دلت شعله داشت چون ديدي
به خيمه هاي شمـا آتش ازجفـا زده اند

توبـوده اي وشنيـدي كبـوتـران حـرم
به زيـرتيغـه ی شمشيـردست وپا زده اند

دلت لبــالب خـون بودوپيش ديـده ی تو
به عمـه هـاي شمـا تازيانه ها  زده اند

چقدرچهره ی نيلي به چشـم خـودديـدي
كسي نگفت كـه سيلي به گُل چـرا زده اند

تورا به همره طفلان به ريسمـان بستند
به ضـرب كعب ني ونيـزه ازقفا زده اند

به اشكتـان چقـدراهل شـام خنـديدند
چقـدر سنگ جفـا برسـرشمـا زده اند

فكنده انـدبه جـانت شـرر زآتش زهـر
همـان كسان كه زكين مادر تو را زده اند

توخفته اي به بقيع و ز حُرمتت پيداست
كه بـارگـاه تـورا در دل سمــا زده اند

به وقت عـرض توسّل «وفایی»آمد وگفت
هميشـه اهـل ولايت تورا صـدا زده اند

#حاج_سید_هاشم_وفایی 

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران