خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا
خداحافظ غریبِ عترت طاها
خداحافظ
خداحافظ ذبیحاً بِالقَفای من
خداحافظ امام با وفای من
خداحافظ
دعایم کن ز پاره پارهٔ حنجر
که شمشیرِ مَنه این چادر و معجر
خداحافظ
نماز من کنار نعش تو زیباست
سجود من بخاک و خون عجب غوغاست
حسین جانم
قرار ما سر دروازهٔ کوفه کنم ابلاغ پیام تازهٔ کوفه
حسین جانم
تویی خورشید، روی نیزه سرِت پیداست
منم ماه و خسوف نیلی اَم گویاست
حسین جانم
شده تقطیع، هجای پیکرِت آقا
نه انگشتِت، نه هست انگشترِت آقا
حسین جانم
تو رفتی و تموم لشگرت اینجاست
سرِت بر نِی شکسته پیکرت اینجاست
حسین جانم
اسارت رو بجون و دل خریدم من
همه بارِ غمِت بر دوش کشیدم من
حسین جانم
- شنبه
- 17
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه