اصغرم تشنه فدا شد
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
ای وای ای وای ، غنچه از شاخه جدا شد
ای داد ای داد ، خیمه ها غرق عزا شد
ای وای ای وای ، نیزه در حنجره جا شد
******
به روی دست پدر ، اصغر بی تاب ای داد
بوسه بر تیر سه پر ، زد عوض آب ای داد
زیر فوّارة خـون ، زد به رضایـت لبخند
طفل بی خواب حرم ، شد ابدی خواب ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
روی دستان پدر پرپر زد نیزه بر چشم تر مادر زد
طفل بی تاب و توانم اصغر گـام در راهِ علی اکبر زد
دیدم به رنگ خون قنداقت پر زد ز آسمانم طاقت
بادا مبـارک این آزادی مادر به سینة مشتاقت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
طفلِ قنداقه کفن ، شـد هدفِ تیر ای داد
تشنـه لب داده گلو ، بر طرفِ تیر ای داد
خم شـد از شرم و حیا ، پرّة چـوبِ نیزه
مرحبـا وا عجبـا ، بر شـرف تیر ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
رود مظلومیـتِ بی مانند کودکان نام تو را می خوانند
ای گلِ تشنة پرپر گشته در عزایـت همگـان حیرانند
دیدم حنای خون بر مویت قرمز شـده گُـل ابرویت
بر صحن دل نشسته داغت در دیده مانده قاب رویت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
سوزم از عمق جگر ، در غم اصغر ای داد
در عزای گل لـب تشنـة پـرپـر ای داد
آسمان تاب غم این گل نو رسته نداشت
پس نـداده نَمی از ، خون مُصغّـر ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
دیدنش در همه دم شوقم بود خندة رویِ لبش ذوقم بود
دیـدن خشـکِ لبـانش امـا طوق غم بر سرم و فوقم بود
دیدم ترک ترک لب هایت درد نشستـه بر سیمایت
مادر شـوم فـدایت مادر بوسم به گریه سر تا پایت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
پیچشِ تیر سه شعبه به گلویش ای داد
پاره کرده لب و حلق و گُلِ رویش ای داد
حنجر و کام و زبانش ، شده آویزة گوش
سوزم از شرحِ رُخِ نیـزه فرویش ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
با دو دستـان پدر آن گل پاک عقب خیمه نهان گشته به خاک
داغ ششماهه به دل سنگین است عاقبت می شوم از غصه هلاک
دیدم عـزا فراوان اینجا نعش غریب یاران اینجا
ای سویر ولی این ماتم آتش زده به دامان اینجا
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******اصغرم تشنه فدا شد
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
ای وای ای وای ، غنچه از شاخه جدا شد
ای داد ای داد ، خیمه ها غرق عزا شد
ای وای ای وای ، نیزه در حنجره جا شد
******
به روی دست پدر ، اصغر بی تاب ای داد
بوسه بر تیر سه پر ، زد عوض آب ای داد
زیر فوّارة خـون ، زد به رضایـت لبخند
طفل بی خواب حرم ، شد ابدی خواب ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
روی دستان پدر پرپر زد نیزه بر چشم تر مادر زد
طفل بی تاب و توانم اصغر گـام در راهِ علی اکبر زد
دیدم به رنگ خون قنداقت پر زد ز آسمانم طاقت
بادا مبـارک این آزادی مادر به سینة مشتاقت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
طفلِ قنداقه کفن ، شـد هدفِ تیر ای داد
تشنـه لب داده گلو ، بر طرفِ تیر ای داد
خم شـد از شرم و حیا ، پرّة چـوبِ نیزه
مرحبـا وا عجبـا ، بر شـرف تیر ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
رود مظلومیـتِ بی مانند کودکان نام تو را می خوانند
ای گلِ تشنة پرپر گشته در عزایـت همگـان حیرانند
دیدم حنای خون بر مویت قرمز شـده گُـل ابرویت
بر صحن دل نشسته داغت در دیده مانده قاب رویت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
سوزم از عمق جگر ، در غم اصغر ای داد
در عزای گل لـب تشنـة پـرپـر ای داد
آسمان تاب غم این گل نو رسته نداشت
پس نـداده نَمی از ، خون مُصغّـر ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
دیدنش در همه دم شوقم بود خندة رویِ لبش ذوقم بود
دیـدن خشـکِ لبـانش امـا طوق غم بر سرم و فوقم بود
دیدم ترک ترک لب هایت درد نشستـه بر سیمایت
مادر شـوم فـدایت مادر بوسم به گریه سر تا پایت
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
پیچشِ تیر سه شعبه به گلویش ای داد
پاره کرده لب و حلق و گُلِ رویش ای داد
حنجر و کام و زبانش ، شده آویزة گوش
سوزم از شرحِ رُخِ نیـزه فرویش ای داد
ای داد از این جنایت ای داد
بر کی برم شکـایت ای داد
ای داد از اینهمه بی رحمی
از ظلم بی نهـایت ای داد
با دو دستـان پدر آن گل پاک عقب خیمه نهان گشته به خاک
داغ ششماهه به دل سنگین است عاقبت می شوم از غصه هلاک
دیدم عـزا فراوان اینجا نعش غریب یاران اینجا
ای سروری ولی این ماتم آتش زده به دامان اینجا
ای داد ای داد ، اصغرم تشنه فدا شد
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 11:11
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه