بهر فرزند رباب
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
هر طرف رفته کسی در پی آب بهر فرزند رباب
می کَشد هر که از این غصه عذاب بهر فرزند رباب
می چکد از دل و از دیده گلاب بهر فرزند رباب
هر طرف سایه زده سوز عطش واویلا
طفل بی شیر حرم رفته به غش واویلا
از عطش خورده ترک لعل لبش واویلا
علقمه چنگ دو صد عربده کش واویلا
قحط آبست و هوا سوزان است واویلا
آب ها دست سیه روزان است واویلا
هر طرف شعله بر افروزان است واویلا
دورة نیزه به لب دوزان است واویلا
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
می مکد اصغر لب تشنه دهان واویلا
آمده طفلک شیری به زبان واویلا
در تقلّا شده اند پیر و جوان واویلا
برسانند به لبش آب روان واویلا
خیمه در خیمه نمانده آبی واویلا
رنگ رخساره شده مهتابی واویلا
دیده بر هر طرفی برتابی واویلا
مشک ها جمله تُهی می یابی واویلا
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
ساقی افتاده کنار علقمه واویلا
اشک ریزان شده چشمان همه واویلا
العطش گشته کثیر الکلمه واویلا
می برد شِکوه به عرض فاطمه واویلا
کوفه را قحط وفا آمده است واویلا
حرمله بهر جفا آمده است واویلا
اصغر از بهر فدا آمده است واویلا
تشنه در دشت منا آمده است واویلا
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
خیمه ها بار دگر محشر شد واویلا
طفل عطشان حسین پرپر شد واویلا
جای آب حنجرش از خون ، تر شد واویلا
غصه دارش به ابد مادر شد واویلا
سروری در غم او نوحه سرایی بنما
یاد آن کودک لب تشنه فدایی بنما
شِکوه از اشک گل و سوز جدایی بنما
نیزة حرمله در دیده تداعی بنما
حرم آل عبا در تب و تاب بهر فرزند رباب
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:6
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه