• یکشنبه 2 دی 03

 محمدرضا سروری

خون شد دو چشم زینب -(چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب)

6780
2

خون شد دو چشم زینب

چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب
با اشک و سوز و آه ، هرسو کند نگاه ، خون شد دوچشم زینب
تیغ و گلوی شاه ، طفلان بی گناه ، خون شد دوچشم زینب
در بین یک سپاه ، مردان رو سیاه ، خون شد دوچشم زینب
******
چشمی به قتلگاه و ، چشمی به خیمه گاهان
دوزد دودیدگان را ، زینب به بی پناهان
یک سو به دست شمر و ، تیغ و گلوی شاهی
سوی دگر خیام و ، چشمان بی گناهان

هرسو کند نظاره ، داغی به سینه رویَد
با اشک دیده خونِ ، شاهِ مدینه شویَد
از حنجر بریده ، بوسه به خون بگیرد
مانده چگونه این غم ، را با سکینه گوید

چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب
******
در قتلگاه خونین ، بیند برادرش را
در زیر تیر و نیزه ، اندام یاورش را
او روی تلِّ ماتم ، یارش درون گودال
خنجر نهاده دشمن ، سازد جدا سرش را

تا دست و پازدن را ، در زیر دشنه دیده
با چشم خون گرفته ، تا قتلگاه دویده
جانش رسیده بر لب ، با این نمای غمگین
در زیر تیغ قاتل ، صیدِ به خون تپیده

چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب
******
در قتلگاه نشسته ، در فکر خیمه گاه است
یاد حریم زهرا ، طفلان بی گناه است
غارتگری ، تجاوز ، یورش به سوی خیمه
اندیشة پلیدِ ، آن قوم روسیاه است

در کوی غربت و غم ، آغاز این اسیری
در زیر تازیانه ، بیند تن صغیری
تاراج گوشواره ، با پنجة ستمگر
تازد به خصم کافر ، مانند شرزه شیری

چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب
******
زینب که پُرشد از خون ، از غصه دیدگانش
گاهی به یاد مولا ، گاهی دو نوجوانش
در زیر بارش غم ، باران آه و اندوه
شیرازة ستم را ، کوبیده با بیانش

باران اشک زینب ، همراه خون دل شد
غم دیگر از وجودِ ، آن مهربان خجل شد
گو سروری همیشه ، در مدح آن حمیده
هر لحظه لحظه هایش ، با غصه متصل شد

چشمی به قتلگاه ، چشمی به خیمه گاه ، خون شد دوچشم زینب
******

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.71 MB
تعداد بازپخش 475
تاریخ بارگذاری یکشنبه 18 شهریور 1397 13:37

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران