علمدارم رفت
ای وای ای وای ، علمدارم رفت
ای وای ای وای ، سپهدارم رفت
ای وای ای وای ، مدد کارم رفت
تشنه تشنه ، ز گلزارم رفت
******
برادرم عباسم
امیر خوش انفاسم
ای خدایا تو ببین ، پاره تن از سر زین بر زمین افتاده عباسم
دست و بازوی جدا ، شده صدپاره رها این دلاورزاده عباسم
دل من در تب و تاب ، که نَمی قطرة آب روی لب ننهاده عباسم
یل شیر افکن من ، سر به زیر افکن من تشنه لب جان داده عباسم
علمدار ( عباسم )
سپه دار ( عباسم )
ای وای ای وای ، علمدارم رفت
******
برادرم عباسم
امیر خوش انفاسم
درد دل با که کنم ، غم دل وا بکنم شده ام بی یاور یاالله
به کجای جگرم ، غم یارم سپرم که ندارم باور یاالله
بعد عباس جوان ، شده خونابه روان از دوتا دیدة تر یاالله
در حرمگاه نگران ، دیدة تشنه لبان عقبِ آب آور یاالله
علمدار ( عباسم )
سپه دار ( عباسم )
ای وای ای وای ، علمدارم رفت
******
برادرم عباسم
امیر خوش انفاسم
ساقی لشکر من ، مهربان یاور من رفت و تنها شده ام در میدان
او علمدارم بود ، بهترین یارم بود مانده تا وقت وداع بر پیمان
من بنازم ادبش ، خشکیِ لعلِ لبش زده با سنگ وفا بر شیطان
آنچنان جنگیده ، صف دون برچیده که سپاهی شده از او حیران
علمدار ( عباسم )
سپه دار ( عباسم )
ای وای ای وای ، علمدارم رفت
******
برادرم عباسم
امیر خوش انفاسم
قد رعنایش را ، از سر و پایش را به چه رویی نگرم صدپاره
چشم بینایش را ، ماه زیبایش را زده سرنیزه یکی مکّاره
مشک امّید حرم ، پاره پاره نگرم چه بگویم به گل شیرخواره
شعر سقّای حسین ، سوز غم های حسین سروری گو همه جا همواره
علمدار ( عباسم )
سپه دار ( عباسم )
ای وای ای وای ، علمدارم رفت
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:40
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه