مرد وفا
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
یک تنه در پیکار خنجر و دشنه آمده
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
یک تنه در پیکار خنجر و دشنه آمده
******
با لب تشنه در دل آب روان ابالفضل
یاد حسین بود و لب تشنه لبان ابالفضل
مهر وفا بر وسط علقمه زد چه زیبا
بهر صغیران برادر نگران ابالفضل
با لب تشنه آمد از علقمه سوی یاران
یار حسین نور دل و دیده گلعذاران
تا برساند حرم فاطمه مشک آبش
سوز عطش را بدهد خاتمه مثل باران
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
******
آب فرات دیده اگر مهر و وفای ساقی
یاد صغیران حرم ، سوز صدای ساقی
تا صف محشر به لب آب روان بماند
حسرت لعل لب و دستان جدای ساقی
چشم ملائک همه بر دست و لبان او بود
نام صغیران حرم روی زبان او بود
آب روان از دو کف تشنه به علقم انداخت
میر وفا آینه اشک نهان او بود
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
******
شاه وفا میر وفا مرد وفا ابالفضل
داده به گلخانه دین بوی صفا ابالفضل
مثل وفاداری او در دو جهان نبینی
یاد حسین یار حسین خون خدا ابالفضل
وارث شمشیر دو دم تیغه ذوالفقاری
خون علی شیر خدا در رگ و ریشه جاری
آب فرات دشت بلا داده چنین گواهی
میر وفا شد لقب عباس ، انحصاری
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
******
نام ابالفضل علی در گذر زمانه
در دل هر شیعه بود ثابت و جادوانه
عشق علمدار حسین در دل ما نشسته
عاشق سقا شده این محفل عاشقانه
ساقی اردوی حسین شافع شیعیان است
مهر علمدار حرم در دل ما عیان است
سروری از وصف وفاداری شیر حیدر
شاعر عباس و حسین در سخن و بیان است
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:53
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه