دوای گریه به حالم طبابتی دارد
دلم به روضه ی امشب چه عادتي دارد
حضور دل، دل مضطر، و اشک دریایی
يقين كه فاطمه بر من عنايتي دارد
ز دست خسته پرِ چادرش نمی افتد
به سن کوته اش اما نجابتي دارد
مصیبتی به بلندای دیدن سر نیست
وداع ياس سه ساله حكايتي دارد
تمام عقدهي ما سن و سال اين بيبيست
مگر كه سيلي بر او حلاوتي دارد؟
دو چشم تار و کبودی صورت ماهش
ز شرح سيلي مادر اشارتي دارد
به ساق پای شکسته قسم به قد خم
كجا سه ساله چنين قد و قامتي دارد؟
دلم به لرزه درآمد خرابه غوغا شد
يزيد از این همه غم خواب راحتي دارد؟
رقیه سر به بغل ناگهان زمین افتاد
میان ذکر پدر هم عبارتی دارد
تمام صبر رقیه مرا ببر بابا
مگر که طفل سه ساله چه طاقتی دارد؟
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 17:49
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه