دوباره توی کوچهها
پیچیده بازم عطر سیب
رسیده فصل ماتم و
میخونن از شاه غریب
باروون باروووون
داره میباره چشای عاشق
تا میبینه کتیبه و بیرق و پرچم
با شور و غوغا خیمهها برپا
دم میگیرن سینهزنا رسید محرم
واویلتا - رسید محرم
بند۲⃣
سر در خونمون حسین
میزنیم بیرق سیا
باز چه شوریه وقتیکه
میپزن نذری، هیئتا
ممنونم من
دوباره دیدم به تو رسیدم
به عشق تو یه پیرهن مشکی خریدم
حال و هواییشور نوایی
با چشم تر هلال ماتمت رو دیدم
واویلتا - رسید محرم
بند۳⃣
میریزه چای روضهرو
مادرت با گریه وآه
میخونه تشنه کشتنت
یا بنی تو قتلگاه
تو این شبها
یه قد خمیده جلوی هیئت
میگه خوش اومدید به هر سینهزن تو
با اشک و گریه میخونه یاده
لحظهای که غارت شده پیروهن تو
واویلتا - رسید محرم
- دوشنبه
- 19
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین برازنده
ارسال دیدگاه