لالایی طفلِ نازم
خونین قنداقه اصغر
خوابت برده عزیزم
دور از چشمایِ مادر
از عطش خشکه لبهات
نگاهت نـــا نداره
شدی انگار خبردار
بابا سقا نداره
مشکا خالیه علی
مادرت شیر نداره
کاش بجایِ سنگ و تیر
کمی بارون بباره
لالایی طفلِ نازم
خونین قنداقه اصغر
خوابت برده عزیزم
دور از چشمایِ مادر
بند دوم
حرمله تو کمینه
علی آروم شو مادر
کسی نشنوه صداتو
کربلا میشه محشر
وقتی رفتی اصغرم
کشیدم یه آهِ سرد
روی دستای بابات
آسمون گریه می کرد
لالایی طفلِ نازم
خونین قنداقه اصغر
خوابت برده عزیزم
دور از چشمایِ مادر
بند سوم
اهل کوفه ببینید
گُل من رنگ نداره
از عطش خشکه لبهاش
لباس جنگ نداره
آسمون شاهده که
من خودم تشنه ترم
ولی جونمو میدم
بشه سیراب پسرم
لالایی طفلِ نازم
خونین قنداقه اصغر
خوابت برده عزیزم
دور از چشمایِ مادر
بند چهارم
سندِ غربت من
شده قنداقه ی خون
دیگه تشنه نمیشه
دیگه افتاده بی جون
پیشِ گهواره و مشک
رفته از حال مادرش
اینجا با سه شعبه تیر
شده سیراب پسرش
لالایی طفلِ نازم
خونین قنداقه اصغر
خوابت برده عزیزم
دور از چشمایِ مادر
- دوشنبه
- 19
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی محلاتی
ارسال دیدگاه