دلشوره های من
تنها تویی حسین
بر بچه های من
مولاتویی حسین
خواهشم از تو / اینه برادر
ردنکنی دست خواهرت
هر دو بچم/نذر نگاهه
شیر خواره علیّ اصغرت
به زینبت ــ نگو نمیشه
که قلب من ــ گرفته میشه
آری بگو ــ مثل همیشه
داداش حسین داداش حسینم#۳
طفلانِ زینبت
پیر غمت شدن
تا اِذنشون ندی
رو میزنن به من
اگه بمونن/نَرَن به میدون
یه روزه میمیرن ای حسین
دارن برای/فدا شدن هِی
بهونه میگیرن ای حسین
سرهایشان ــ نذرِ سرِ تو
تقدیمی اند ــ به مادر تو
زانو زدن ـــ برابر تو
داداش حسین داداش حسینم#۳
گر پاره پاره تن
با نیزه ها شدن
شرمنده ام نباش
بزار هر دو بِرَن
میخوان شبیه/علی اکبر
برن به میدون فدا بشن
تا صورتی رو /که میشه نیلی
نبینن این بچه های من
سرمایهٔ ــ خواهرت اینه
هستیِ عبداله همینه
قربونیِ ــــ ماهِ مدینه
داداش حسین داداش حسینم#۳
- پنج شنبه
- 22
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه