پر شده صحرا از شمیمی
که آمده همچو نسیمی
امام حسن آمده از راه
بالا سرِ طفل یتیمی
خوش آمدی داداشم به کربلا
زینبتو می بینی با این بلا
برادرم بده صبرتون خدا
حسن حسن جان ٣
یادت میاد خشکیه کوفه
تو و بابامون و حسینم
با دعاتون چه بارونی شد
آسمون اینجا نور عینم
حالا ببین قاسمت خشکه لباش
مثل عموش از عطش تاره نگاش
ز قحط آب ربابو خدا خداش
حسن حسن جان ٣
قاسمتو شکسته سینه
دیدی و باز رفتی مدینه
مادرت اونجا به زمین خورد
اینجا پسر نقش زمینه
این همه غم همه در راه خدا
سهم ما شد ز جهان گذرا
زهر جفا یا که شمشیر جفا
حسن حسن جان ٣
- شنبه
- 24
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه