لالالالا.کیه میخونه لالایی
چه محزونه.عجب سوزی و آوایی
گمونم که.ربابه که دلش خونه
غم اصغر.چشاشوکرده دریایی
داره لالایی میخونه بابغض و باچشای تر
ازآتیش تن اصغر وجودش میشه خاکستر
داره جون میده رودستای لرزونش علی اصغر
ازعطش داره تنش.ذره ذره میشه آب
وای ازدل حسین.وای از دل رباب
بنددوم؛
لالالالا سه روزه که نخورده آب
لالالالا روی لبهاش ترک خوردس
علی اصغر گذشت ازتشنگی کارش
ربابم از تلذیهاش دل آزردس
ازاین خیمه به اون خیمه میره شاید که آب باشه
میخواد واسه یه لحظه هم شده عمرش به دنیاشه
ابلفضل چاره ای کن تا گره ازمشکلش واشه
قلبشو میسوزونه.بی وفائياى آب
وای از دل حسین وای از دل رباب
بندسوم؛
لالالالارباب دیگه نمیخونه
علی بیهوش شده که غرق افسوسه
میبوسه هی گلوی ناز اصغر رو
ولی صدحیف که تیرم اونو میبوسه
سه شعبه میزنه بوسه ابش رو برنمیداره
گلوی نازک اصغرشد ازاین بوسه ها پاره
واینم آخره کاره رباب و اشک و گهواره
روی نیزه هابخواب.طفلکه نخورده آب
وای از سر"علی".وای از دل رباب
- یکشنبه
- 25
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
جعفر خدری
ارسال دیدگاه