بی هوا تیر سه پر بوسه به حلقومت زد
دست من هست اگر نه سر تو می افتد
گردنت بند به مویی شده بر دستانم
بدنم بی حرکت مانده و سرگردانم
موجی از خون گلویت به رخم پاشیده
اثر شدت این تیر سرت چرخیده
چهره ات زود در این فاجعه تغییر نمود
شمر با خنده ای از حرمله تقدیر نمود
مانده ام تیر چگونه به گلویت جا شد
ناگهان پشت سرت مثل شکافی وا شد
مادرت کاش سر قبر تو زایر نشود
کوچه کوچه به هوای تو مسافر نشود
- یکشنبه
- 25
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه