وقتی که پیکر پسرم تکه تکه شد
آهی کشیدم و جگرم تکه تکه شد
تاریکی آسمان امید مرا گرفت
تنها ستاره ی سحرم تکه تکه شد
درهم شکست تا که ستون خیام من
قلب تمام اهل حرم تکه تکه شد
این جذر و مد نیزه امان مرا برید
اکبر مقابل نظرم تکه تکه شد
این ریز ریز ریخته روی زمین علی است!؟
زینب بیا، پیامبرم تکه تکه شد
دیدم شکاف پهلو و رفتم به پشت در
تا میوه ی دلم به برم تکه تکه شد
- دوشنبه
- 26
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه