عباس/
صدا زدی من را برادر
تشنه لبِ دریا برادر
بعدِ تو روزِ من سیَه شد
در بین این صحرا برادر ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
سپاهِ من شد بی علمدار
برخیز و پرچم را تو بردار
ز رفتنت برادر من
سکینه هم شده خبر دار ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
وقتی رسیدی بر لبِ آب
با خونِ خود وضو گرفتی
مزد وفاداریِ خود را
با خونِ در گلو گرفتی ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
وقتی به خاک و خون نشستی
پشتِ برادر را شکستی
تا لحظه ی آخر برادر
چشم بصیرت را نبستی
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
برخیز و لحظه ای و بنگر
از تشنگی غش کرده اصغر
سکینه منتظر نشسته
آیی سویِ خیمه برادر ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
به تشنگان سقا برادر
ببین تنها شدم برادر
حرفی بزن ماه قشنگم
افتاده ام از پا برادر
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
پر خون شده دو دیده ی تو
دیدم به خون تپیده ای تو
شدم پس از نظاره ی تو
برادرِ خمیده ی تو ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
عباس/
بعد از تو من لشکر ندارم
سقا و آب آور ندارم
بودی پناه ِ لشکر من
بعد از تو من یاور ندارم ۲
(عباس/برخیز علمدار رشیدم)۳
- سه شنبه
- 27
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 17:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی محلاتی
ارسال دیدگاه