• سه شنبه 15 آبان 03


امام حسین ع -(صبح عاشورا ببین صحنه ی دشتِ بلا، در حصارِ دشمنند اهلِ بیت مصطفی!)

1148
2

صبحِ عاشورا ببین صحنه ی دشت بلا
در حصارِ دشمنند اهلِ بیتِ مصطفی

یک طرف مست میّ و یک طرف سوزِ دعا
رو به پایان می رود انتظارِ لحظه ها

یارِ هفتاد و دو تن این همه لشکر کجا
در نظاره مانده گو جملگی ارض و سما

خیمه ی اهل حرم سر نهاده بر قضا
جمله یاران حسین محضِ تسلیمِ خدا

با دل و جان یک به یک تحتِ فرمان اِلا
تا که دشمن می رسد در حریمِ خیمه ها

شیونِ زینب بلند یا علیِ مرتضی
جانِ جدم ای پدر یک نظر بر ما نما

گردِ غم بنشسته گو بر تمام چهره ها
وا پدر جان الامان از زمینِ کربلا

خیمه ی اهل حرم بی سر و معجر چرا
سر بریدن از حسین گودیِ مقتل چرا

می بُرند انگشت او بهرِ انگشتر چرا
در جلوی دیده ی زینبِ مضطر چرا

می وزد بادِ صبا روی نعش کشته ها
از علمدارِ رشید تا حسینِ سر جدا

کرده اند آتش به پا در حریم خیمه ها
مو پریشان زینبین در میانِ کشته ها

زاده ی خیرالنسا نورِ عینِ مصطفی
پیکرِ عریان چرا زیرِ سمّ اسبها

دشمن از جور و جفا سر بریده از قفا
گو به یغما برده اند هم عمامه هم عبا

سر به فرمان می دهد شمرِ دونِ بی حیا
جمله غارت شد ز کین خیمه ی اهلِ ولا

هر طرف رویت کنی رقصِ تیر و نیزه ها
ناله ی اهل حرم یا اخا ادرک اخا

ای علمدارِ رشید حامیِ دین خدا
قطره آبی را رسان بر حریم خیمه ها

بهرِ یاریِ حرم جانِ خود کردی فدا
الامان از بی کسی در دلِ دشت بلا

زینبِ بی معجر و این همه جور و جفا
وا مصیبت وا بلا از زمینِ کربلا

از زمینِ نینوا رفت تا شام بلا
پا به پای ساربان بی کس و بی اقربا!

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • هستی محرابی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران