پناه این اهل حرم من
غریب و خسته خواهرم من
که آمدم به قتلگاهت
زائر جسم بی سرم من
سر تو شد ماه نیزه ها حسین
تن تو رو خاک کربلا حسین
شده در این قتلگه رها حسین
حسین بی سر غریب مادر غریب مادر
پیرهنی بر بدنت نیست
هیچی برای کفنت نیست
برای یک بوسه ی زینب
یه جای سالم به تنت نیست
بوسه زنم رگای بریده تو
پیکر در خاک و خون طپیده تو
پاشو ببین خواهر خمیده تو
حسین بی سر غریب مادر غریب مادر
بر سرمون چه ها آوردند
معجرا رو از سرا بردند
دخترای یتیمت از بس
سیلی و تازیانه خوردند
یه گوشه ای هر کدام افتاده اند
همه برا اسیری آماده اند
دو تاشون از تشنگی جان داده اند
حسین بی سر غریب مادر غریب مادر
- پنج شنبه
- 29
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه