سبک ۱ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ طفل
خشکیده برگ و ساقه اش
خونین شده قنداقه اش
طفلم علی اصغر(2)
من را تو شرمنده نکن
پیش پدر خنده نکن
طفلم علی اصغر(2)
این جسم گلگونت ـ پر از خونت ـ چگونه در بر خیمه برم
می شویمت بابا ـ دراین صحرا ـ به اشک هردوچشمان ترم
حرفی بزن مادر دلش پر می زند
در بین خیمه این در آن در می زند
می دانم آخر پشت خیمه می رسد
در آخرین لحظه تو را سر می زند
جانم علی جانم علی ـ ای طفل بی جانم علی(4)
بردم که سیرابت کنم
تا در بغل خوابت کنم
لای لای علی اصغر(2)
اما عدو آبت نداد
زآن درّ نایابت نداد
لای لای علی اصغر(2)
دشمن جفا کرد و ـ دل من را ـ به دشت کربلا آواره کرد
تیرِ سه شعبه زد ـ به سوی تو ـ گلوی تشنه ات را پاره کرد
بابا فدای چشم نیمه باز تو
من مانده ام با غصه ی پرواز تو
گهواره جای عشق و جانبازی نبود
شد سینه ام میدانِ خواب ناز تو
جانم علی جانم علی ـ ای طفل بی جانم علی(2)
وای از منِ گریان و زار
وای از رباب و انتظار
جانم علی اصغر(2)
وای از نگاه خواهرت
از اشک و آه مادرت
جانم علی اصغر(2)
سوزم ولی سازم، گل نازم، چه فکری بر غمت ای جان کنم
این لرزش پایم ـ و دستانم ـ چگونه از همه پنهان کنم
بنگر چه آهی از نوایم می چکد
از حنجرت خون روی پایم می چکد
دارد می آید عمه زینب سوی من
خون تو از زیر عبایم می چکد
جانم علی جانم علی ـ ای طفل بی جانم علی(2)
- جمعه
- 30
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 20:16
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه