آیا درست است که امام حسین زنده بود و این مصائب را می دید؟اما از امام بعد از شهادت عباس(ع)چیزی جز جسم بی روحش باقی نمانده بود.خودش همین مطلب را می گوید و حالت خود را بیان می کند:
"الآن انكسر ظهري و قلّت حيلتي_اکنون پشتم شکست و راه چاره ای برایم باقی نماند"
امام این بار بر خلاف شهدای دیگر،جنازه این شهید را به طرف خیمه ها نیاورد تا بماند و همان جا دفن شود و باب الحوائج و زیارتگاه عاشقان شود.
امام حسین(ع)با دلی شکسته،ناراحت و گریان به خیمه گاه بازگشت،گاهی با دست اشک چشمانش را از روی صورتش پاک می کرد،دید گروهی از دشمن به خیمه گاه یورش آورده اند،فریاد زد:
"آیا کسی هست به ما کمک کند؟آیا کسی هست ما را نجات دهد؟آیا حق طلبی هست ما را یاری کند؟آیا کسی هست که از آتش جهنم بترسد و از ما دفاع کند؟"
سکینه نزد امام حسین(ع)آمد و پرسید: عمویش کجاست!حضرت خبر شهادت او را داد.زینب (س)شنید و فریاد برآورد:"وا اخاه، وا عباساه،وا ضيّعتنا بعدك"،زن ها همه گریه کردند،امام هم با آنها گریست و فرمود:"وا ضیّعتنا بعدک"
?بحارالانوار،ج۱۰،ص۲۵۱
?تظلم الزهرا،ص۱۲۰
?المنتخب،ص۳۱۲
?مقتل مقرم،ص۳۳۱_۳۳۲
- سه شنبه
- 3
- مهر
- 1397
- ساعت
- 12:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه