امام حسین(ع)آخرِ شب به اصحاب فرمود به اندازه کافی آب بردارند و قصر بنی مقاتل را ترک کنند.در بین راه چندبار شنیدند که امام می گفت:”اِنّٰا لِلّٰه وَ اِنّٰا اِلَیهِ راٰجِعون وَ الْحَمدُلِلّٰهِ رَبّ العٰالَمیٖن“.
علی اکبر(ع) علت این ذکرها را از پدر سؤال کرد.حضرت فرمود:”لحظه ای خواب و چُرت به من دست داد،در آن لحظه سواری بر من آشکار شد که می گفت:[القوم یسیرون و المنایا تسری إلیهم_این گروه در حال حرکت است و مرگ نیز از پی آنان حرکت می کند].من فهمیدم که منظور او ما هستیم و در این سفر از دنیا خواهیم رفت“.
علی اکبر(ع)گفت:”خدا برایت حوادث بد پیش نیاورد،مگر ما بر حق نیستیم؟“
امام فرمود:”آری،به خدا سوگند که ما بر حقیم“.
آنگاه علی اکبر(ع) عرض کرد:”حال که ما لشکر حق هستیم دیگر باکی از مرگ نیست“
امام فرمود:”خدا برای رعایت حق پدر و فرزندی بهترین پاداش را به تو بدهد“.
مقتل مقرم،ص۲۳۱_۲۳۲
تاریخ طبری،ج۶،ص۲۳۱
مقتل عوالم،ص۴۸
- پنج شنبه
- 5
- مهر
- 1397
- ساعت
- 21:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه