• یکشنبه 2 دی 03


اشعار سالروز تخریب بقیع،(دیشب برای دفتر من هم و غم شدی)

4008
2

دیشب برای دفتر من هم و غم شدی

بی حرف پیش مطلع حرف قلم شدی

باور نکرد ،  نیست  سرانجام  در  زمین

مهمان رسمی شب شعر خودم شدی

 

تو از  زمان ادم و حوا، وَ قبل از آن

بر روی دست های مشیت علم شدی

بی مرحمت که روز شما شب نمیشود

اصلا تو  افریده برای کرم  شدی

هشتاد سال  و خرده ای انگار می شود

از جمع  اهل  بیت حرم دار کم شدی

با اتفاق هشتم  شؤال  آن زمان

تنها گریز روضه من در حرم شدی

ماندم چرا  زمین  و  زمان زیر ورونشد

آن موقعی که  وارد بازی سم  شدی

آن بار هفتمی  که  لبت رنگ سبز  شد

آن بار  هفتمی چه قَدَر پر  ورم  شدی

وقتی که شعله  چادر مادر گرفته بود

زخمی دست  هیزم و چوب  ستم  شدی

حالابماند اینکه  چه شد  بین کوچه ها

حالا بماند اینکه برای چه خم  شدی

«عارف» نگو  دگر،نکند فکر  می کنی!

مثل مؤید وشفق  ومحتشم شدی

 

شاعر:علی زمانییان(عارف)

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران