• پنج شنبه 1 آذر 03

 قاسم نعمتی

اشعار سالروز تخریب بقیع،(گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام)

6718
7

#اشعار_مناسبت_های_ویژه
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه_بقیع_در_هشت_شوال

اشعار سالروز تخریب بقیع،(گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام)
@emam8com

گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام
من زائر قبور خراب مدینه ام
آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست
هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست
آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود
حتی جوان ز غربت آن پیر می شود
خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است
از گریه های فاطمه آیینه کاری است
اهل مدینه باب عداوت گشوده اند
بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند
هرکس دم از علی زده تخریب میشود
صدیقه مطهره تکذیب می شود
دنبال بی کس اند  که تنها ترش کنند
صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند
ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند
تفریحشان تمسخر هر ناله بلند
در خواب هم نشان حیارا ندیده اند
نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند
بغض علی زبانه کشد از وجودشان
رنگ ریا گرفته همه تاروپودشان
روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد
باضربه ای حریم ولایت شکسته شد
ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است
تصویر چادریست که در کوچه خاکی است
امواج یک صدا دلم آزار میدهد
گویا صدای صورت و دیوار میدهد
گویا به گوش میرسد ازقصه فدک
آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک»
تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع
یک گوشه ای زغربت آن لحظه شد بقیع
اوراق خاطرات غیورانه نیلی است
هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است
بی درد مردمان زمان جان مرتضی
مارا رها کنید بمیریم زین عزا
روزی رسد زسینه غم آزاد می کنیم
همراه منتقم حرم آباد می کنیم
گلدسته میزنیم چونان صحن کربلا
گنبدبنا کنیم چونان مشهد الرضا
ماداغ دار سیلی ناحق مادریم
چشم انتظار منتقم آل حیدریم

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران