⚜ بند اول:
میگیره هی زبونش با هق هق و با گریه
میگه با .. با .. با .. بابا با نفساش رقیه
خرابه شد خرابِ ناله های ضعیفش
سکینه و ربابم نمی شدند حریفش
زینب میگفت رقیه جان
آروم بگیر جون عمه
هر چند میدونم که دلت
مثل دلم خونه عمه
باباتو میخوای میدونم
من از تو چشات میخونم
یه چیزایی رو فهمیدی 2
سراغ میگیری از عمو
میگی داداش اکبرم کو
یه چیزایی رو فهمیدی 2
آه و واویلا ....
⚜ بند دوم :
موی سرم سپید و قدم اگر خمیده ست
عمرم اگر خزان و رنگم اگر پریده ست
گوشواره ای ندارم چشمام اگر پر ابره
رخسار من کبوده اینا نشون زجره
بابا تمام صورتم
درد میکنه تاره نگام
با پاهای پر آبله
چه جوری دنبالت ببام
دور نیستی از من میدونم
بده خودت رو نشونم
سر بذارم روی پاهات 2
تموم شد بابایی دوری
اومدی با سر چه جوری؟
سر بذارم روی پاهات 2
آه و واویلا ....
⚜ بند سوم :
یادش بخیر سرم رو ، روی پاهات میذاشتم
حالا سرت رو بابا رو دامنم گذاشتم
بابا چرا خاکستر روی موهات نشسته
کی سرت رو بریده پیشونیتو شکسته
بابا یه دنیا حرف دارم
حرف نه یه دنیا درد دارم
از این لبای زخم خوردت
میخوام که بوسه بردارم
عمه جون بابامو دیدم
من به آرزوم رسیدم
نشنوم دیگه یتیمم 2
یتیمی درد بی درمون
من پیش بابام میدم جون
نشنوم دیگه یتیمم 2
آه و واویلا ....
- جمعه
- 20
- مهر
- 1397
- ساعت
- 20:22
- نوشته شده توسط
- علی صمدی
- شاعر:
-
علی صمدی
ارسال دیدگاه