• دوشنبه 3 دی 03

 اصغر چرمی

شعر شهادت حضرت رقيه س-(خودت مى دونى چقدر دل بيقراره دخترت)

978
1

به   سبک (تا مشكتو تو آب زدى موجاى دريا شد آروم )

خودت مى دونى چقدر
دل بيقراره دخترت
لحظه شمارى مى كنه
برسى با پاى سرت

تا صبح چشماى ورم كردش نيمه خوابه
مدينه يادم اومد بين اين خرابه
چهل منزل مثل مادر دنبالت اومد
روى دستاى كوچيكش جاى طنابه

رقيه رقيه رقيه رقيه (٤)

ديدن روى بابايى
شد آرزوى هر شبش
با عشق ديدنت داداش
پايين نيومده تبش

خودت مى دونى واسه من خيلي عزيزه
چشاى خستش مث بارون اشك مى ريزه
يه چند روزيه كه مى لرزه دست و پاهاش
مى ترسه از اون كسى كه فكر كنيزه

رقيه رقيه رقيه رقيه (٤)

مى دونى واسه چى پراز 
شور شده قلب مضطرم
كه لب بزاره رو رگات
جلوى چشم مادرم

تنش پر شد از كبوديّه تازيونه
مث مادر روى بازوش داره نشونه
همه ترسم اينه كه پيش چشم مادر
نشون بده زخم بازوشو مخفيونه

رقيه رقيه رقيه رقيه (٤)

اصغر چرمى
٢٢ محرم ١٤٤٠

  • یکشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • شاهد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 637.44 KB
تعداد بازپخش 46
تاریخ بارگذاری سه شنبه 24 مهر 1397 12:50

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران