باز آمده گدای تو یا ایهاالکریم،
دارد به لب نوای تو یا ایهاالکریم،
در سایه ی لوای تو یا ایهاالکریم،
دلبسته بر عطای تو یا ایهاالکریم،
پر کن ز جود و مرحمتت کاسه ی مرا،
ای مخزن عطوفت و ای چشمه ی سخا،
من از ازل زباده ی عشقت چشیده ام،
تصویر ناب مهر تو بر دل کشیده ام،
هر جا که نام نامی تان را شنیده ام،
آهسته نه بلکه به سویت دویده ام،
زیرا تمام تاب و قرارم فقط تویی،
آقا قسم که دار و ندارم فقط تویی،
هستی تو رمزعاشقی و بندگی من،
با تو غریق ناز و نعم زندگی من،
عشق تو شد دلیل برازندگی من،
باشد ودیعه نزد تو شرمندگی من،
بی شک بدون لطف تو بیچاره میشدم،
با کوله ی سیاه غم آواره میشدم،
تارخصت تو بوده برای تو دم زدم،
دیگ غذای نذری تان را به هم زدم،
وقت عزایتان شده بنگر علم زدم،
بر دل زداغ اعظم تو رنگ غم زدم،
من پا به پای خواهرتان گریه میکنم،
با ناله های مادرتان گریه میکنم،
سوزانده زهرکین جگرت ایهاالغریب،
خون میچکد زچشم ترت ایهاالغریب،
بر گو چه آمده به سرت ایهاالغریب،
از کین شکسته بال و پرت ایهاالغریب،
آخر چرا که قسمت تو غم هماره شد،
سرفه نکن!! دگر جگرت پاره پاره شد،
بودی غریب و رنج و محن حاصل تو شد،
زنجیر غم زطفلی تان واصل تو شد،
کردی وفا و زهر جفا شامل تو شد،
ای وای من که همسرتان قاتل تو شد،
دل را مصیبتت زغم آکنده میکند،
تا همسرت به حال شما خنده میکند،
بر خاک حجره ای و چنان لاله پرپری،
مانند تو ندیده فلک شخص مضطری،
تو حافظ تمامی اسرار مادری،
مظلوم تر تو از همه اولاد حیدری،
محض رضای حق تو بیا دست و پا نزن،
در زیر لب تو مادر خود را صدا نزن،
افتادی از نفس به تو دیگر جفا نشد
سهم تو تیر و خنجر و سر نیزه ها نشد
دورت پر از حرامی و پر بی وفا نشد
دیگر سرت بریده زتن از قفا نشد
دائم به یاد کرببلا گریه میکنم
از داغ شاه ارض و سماء گریه میکنم
- چهارشنبه
- 25
- مهر
- 1397
- ساعت
- 12:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه