• یکشنبه 4 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)حدّ تربت/یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد

664

یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد
یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد

یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام
گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد

ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان
از داغ غصه های تو زینب خمیده شد

ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار
گوش تمام دخترکانت دریده شد

هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی
آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد

سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات
درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد

در چار فرسخ است اگر حد تربتت
چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد

یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت
با سختی تمام سر تو بریده شد

زینب کجا و کوچه و بازار برده ها
رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد
****
شائق

  • دوشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران