جهان خروش گرفته که اربعین آمد
که کاروان عزادار شاه دین آمد
زمین کرب و بلا در تلاطمی بی حد
دوباره ناله ی سوزان و آتشین آمد
به روضه خوانی افلاک مجلسی برپاست
که عرش بر در این خانه خوشهچین آمد
حسین شاه شهیدان و حنجر و خنجر
به متن مقتلش ای وای این چنین آمد
ز اشک علقمه پیداست ماجرا خون است
به چشم نافذ عباس، تیر کین آمد
همیشه همدم خواهر، دل برادر بود
دوباره لحظه دیدار همنشین آمد
اگر چه خطبه ی غرّای حیدری میخواند
کنون شکسته و پرحسرت و حزین آمد
به بزم درد نشست و به پای آبله رفت
ولی ز شام بلا پرظفرترین آمد
تمام واقعه تکرار عشق و زیبایی ست
جمال عرش خدا بر دل زمین آمد
صدای خطبه ی زینب هنوز میپیچد
که راه عشق همان و نشان همین آمد
به جاده میکشد از دور قلب عاشق را
قدم قدم به قدم ها خدا قرین آمد
و بوی چای عراقی که خوب مستت کرد
غزل بخوان که دم عشقآفرین آمد
قسم به خاک نشسته به کولهها، زهراست
که مادرانه به همراه زائرین آمد
دریغ! هرچه که گفتم به خاطره پیوست
دریغ! حسرت رفتن به اربعین آمد
و باز داغ مدام و سلام از ره دور
سلام؛ زائر محروم دلغمین آمد
دوباره مرحمتت را طلب کنم آقا
بگو که وقت نگاه هزارمین آمد
چه خوب میشود آن صبح نور، دل گوید
به یمن نام حسین، عشق آخرین آمد...
- چهارشنبه
- 16
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 15:33
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
زهرا آراسته نیا
ارسال دیدگاه