كميل بن زياد از راويان حديث به شمار مى آيد. او از امام على عليه السلام، خليفه دوم، عبداللَّه بن مسعود، ابوهريره، عبداللَّه بن عمر و عثمان روايت نقل مى كند.
برخى از محدثان نيز از كميل روايت مى كنند كه عبارتند از: عباس بن ذريح، عبداللَّه بن يزيد صهبانى، عبدالرحمن بن عابس، ابواسحاق سبيعى، اعمش، عبدالرحمن ابن زياد
٢- فرماندار هِيت
٣٨١در سال ٣٩ ه. ق. كميل بن زياد از طرف اميرالمؤمين عليه السلام به فرماندارى شهر هيت منصوب شد. پس از مدتى خبر به وى رسيد كه ياران معاويه به فرماندهى «سفيان بن عوف» قصد يورش به هيت را دارند، به خيال اينكه آنها در «قرقيسا»
هستند، بدون اجازه امام على عليه السلام ٥٠ نيروى مسلح را براى دفاع در شهر گذاشت و خود و يارانش به طرف آنجا حركت كرد، تا در جنگ پيشدستى كرده باشد. سپاهيان معاويه از فرصت استفاده كرده به هيت حمله كردند و به غارت پرداختند. امام على عليه السلام نامه اى به كميل بن زياد نوشت و او را سرزنش كرد.
پس از ياد خدا و درود! سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهده اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار، و انديشه ويرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا» در مقابل رها كردنِ مرزهايى كه تو را بر آن گمارده بوديم و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد، انديشه اى باطل است. تو در آنجا پلى شده اى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم آورند، نه قدرتى دارى كه در كنار تو نبرد كنند، و نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند، نه مرزى را مى توانى حفظ كنى، و نه شوكت دشمن را مى توانى درهم بشكنى، نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مى كنى، و نه امام خود را راضى نگه مى دارى. » كميل از اينكه اسباب ناراحتى امام را فراهم كرده بود، به شدّت رنج مى برد و دنبال فرصتى مى گشت كه ضعفش را جبران كند تا اينكه «شيب بن عامر ازدى» كارگزار امام در «نصيبين» نامه اى به كميل نوشت كه «عبدالرحمان بن غياث» از طرف معاويه براى غارت سرزمين تحت فرمان اميرالمؤمنين، به طرف ما مى آيد، نمى دانم قصد هيت دارد يا
نصيبين. كميل تصميم گرفت جلوى مهاجمان را بگيرد، او ٦٠٠ نفر پياده نظام، براى حفاظت از شهر گمارد و همراه ٤٠٠ سواره نظام به جنگ مهاجمان رفت و توانست آنها را شكستى سخت دهد. او سپس پيروزمندانه به هيت بازگشت و طى نامه اى خبر پيروزى قاطع خود را براى امام نوشت. امام على عليه السلام در جواب نوشت:
«اما بعد، حمد و ستايش از آن خدايى است كه هرگونه بخواهد عمل مى كند.
پيروزى را بر هركس كه بخواهد نازل مى كند. پس پروردگارمان نيكو مولا و سرورى است. همانا تو براى مسلمانان خوب عمل كردى و امامت را حمايت كردى در گذشته، حسن ظن من نسبت به تو اين گونه بود، پس تو و گروهى كه همراهت براى جنگ دشمن رفتند، بهترين پاداش را داريد. پاداش صبر كنندگان مجاهد را. پس از اين دقت كن به جنگ نرو
و بعد از اين گامى به سوى نبرد بر ندار تا اينكه از من درباره آن اجازه گرفته باشى، خدا ما و تو را از حمايتِ
ستمگران حفظ كند. او غالب و پيروز و حكيم است. سلام خدا و رحمت و بركاتش بر تو باد.
منابع
ره توشه عتبات عالیات صفحه ١٩٠الى١٩٣
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، ص ٥٩٩
- جمعه
- 4
- آبان
- 1397
- ساعت
- 13:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه