سبک 16 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ مدینه
همچو تو از مدينه دلْ سيرم
كرده غمهاي اين مَردم پيرم
چون كه در كوچه ياريام كردي
آمدم تا سرت دامن گيرم
ز جا برخیز ـ که مهمانم
مزن ناله ـ پریشانم
بیا مادر ـ حسن جانم(3)
حسن جانم(2) حسن ای جانِ جانانم
اي بهارم خزان در بر داري
از چه رو بر زمين سر بگذاري
بينِ بستر تو با چشمِ گريان
طشت خونين چرا در بر داري
ز لب ها خون ـ بباری تو
چه بی صبر و ـ قراری تو
مگر مادر ـ نداری تو(3)
حسن جانم(2) حسن ای جانِ جانانم
زهر آخر به جسم تو کاری ست
مادرت را ببین غرق زاری ست
تو صبورِ همان کوچه بودی
پیش مادر چرا اشکت جاری ست
نگاهی بی ـ اثر داری
گلم اشکِ ـ بصر داری
به بر طشت و ـ جگر داری(3)
حسن جانم(2) حسن ای جانِ جانانم
- سه شنبه
- 8
- آبان
- 1397
- ساعت
- 0:49
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه