سبک ۱۷ ـ ذکر / شور ـ بی یار
آقام حسن بی یاره ـ حال غریبی داره
میون طشتی پر خون ـ پاره جگر می باره(۲)
حسن غریب مادر(۴)
***
یه حال مضطر داره
دو چشمای تر داره
میون خون های لب
نوای مادر داره
طشتی برابر داره
نگا به خواهر داره
حسین کنارش اومد
رو دامنش سر داره
***
می گه اگر بیمارم
غریبم و بی یارم
حسین کنارم هستی
منم برادر دارم
ولی تو تنها می شی
اسیر غم ها می شی
بین یه لشگر دشمن
کشته ی اعدا می شی
***
خیلی بلا می بینی
به کربلا می بینی
یه طشتی اینجا در شام
طشت طلا می بینی
زینب پریشان می شه
خسته و نالان می شه
چوب می زنن رو لبهات
اسیر و گریان می شه
- سه شنبه
- 8
- آبان
- 1397
- ساعت
- 0:52
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه