کریم زاده نگاهی بر این گدا انداز،
نظر به سمت گرفتار بینوا انداز،
میان سیل تباهی اسیر و وا ماندم،
نشد غلام تو گردم! دوباره جا ماندم،
بریده ناخن دنیا نخ امانم را،
گرفته بار گنه قدرت و توانم را،
اگرچه غرق گناه و غمین دلم آقا،
امید اهل دو دنیا /نکن ولم اقا،
نشسته ام به هوای سخاوتت ارباب،
مرا بیا زکرم/دلربا ترین دریاب،
گره فتاده به کارم بیا و کاری کن،
بیابزرگ دو عالم بزرگواری کن،
که از کرام شما ذره ای هدف گیرم،
قدم میان ره مردی و شرف گیرم،
اسیربند تو یعنی؟؟ سراسر آزادی،
کویر با تو شود گلشنی ز آبادی،
شهید کرببلا حق مادرت زهرا،
به دستهای علمگیر حضرت سقا،
نگاه کن که نگاهت چنان دوا گردد،
دلم زگرمی مهر شما طلا گردد،
دلی که مست تو شد معدنی صفا دارد،
هرآنکه باتو بود واقعا خدا دارد،
من از ازل !! شده ام بر حریمتان واصل،
شدی تو عشق منو /هستیم ابوفاضل،
چه میشود که بیایی و رخصتم بخشی،
برای نوکری یت باز فرصتم بخشی،
بر این غلام درت ذره ای بها بخشی،
از آن دم علوی مرده را بقا بخشی،
اجازه ام بدهی تا ره حرم گیرم،
شود دخیل در خانه ی تو زنجیرم،
خلاصه فصل بهارم فقط تویی آقا،
تمام دارو ندارم فقط تویی آقا،
- سه شنبه
- 8
- آبان
- 1397
- ساعت
- 18:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه