منی که از شما همش خوندم
با روضه ها دلم رو سوزندم
مگه چقد بدم که جاموندم
این اربعینم
تو جمع نوکرا نرفتم من
با اون پیاده ها نرفتم من
گذشت و کربلا نرفتم من
این اربعینم
زبانحال_حضرت_زینب_س
بالاسر تو از غم آکندم
اگه همش چشامو میبندم
آخه یه چیزی کرده شرمندم
رقیه جا موند
چه سوخته بود رقیه ی نازم
میگفت رسیده وقت پروازم
براش سپر شدم ولی بازم
رقیه جا موند
از آدما دیگه دلش سیره
رباب تا آب میبینه میمیره
میگه نمیخورم دیگه دیره
دلم میسوزه
نا محرما دور و برم خیلی
میسوخت داداش پا تا سرم خیلی
حالا برای مادرم خیلی
دلم میسوزه
- سه شنبه
- 8
- آبان
- 1397
- ساعت
- 19:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حمیدرضا محسنات
ارسال دیدگاه