رأس شریفت یاس و من پروانه امشب/خوش آمدی بابا در این ویرانه امشب/با سر سراغم آمدی/بر دختر خود سر زدی
بابا حسین جان
بابا حسین بابا حسین...بابا حسین جان
اهل جفا اشک روانم را چو دیدند/ناز مرا با تازیانه ها خریدند
رقیه از جان خسته شد/غمگین و دلشکسته شد
بابا حسین بابا حسین...بابا حسین جان
سربسته گویم سوی من بِنما نظاره/قرآن کوچک تو گشته پاره پاره
سه ساله ات شد خونجگر/پیر غمت شدم پدر
بابا حسین بابا حسین...بابا حسین جان
- پنج شنبه
- 10
- آبان
- 1397
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه