• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

روضه عبدالله ابن الحسن علیه السلام -(هوایِ دخترکی را برادرش دارد)

876
1

هوایِ دخترکی را برادرش دارد
كه خیره‌خیره نگاهی به مادرش دارد
شبیهِ طفلِ یتیمی كه مادرش مُرده
نگاهِ ملتمسی بر برادرش دارد
گرفته بازویِ او را به سمت در ندود
دری كه نام علی رویِ سردرش دارد
صدایِ مادرش از درد می‌كُشد او را
كه دود و آتش و هیزم برابرش دارد
دویده فضه ولی دیر شد، به خود می‌گفت
دویده است که از خاک و خون برش دارد
چه دیده فضه، چرا روی خاك‌ها اُفتاد؟
چه دیده فضه، چرا دست بر سرش دارد؟
به دست‌هایِ پدر تا كه بند ، مادر دید
نگاه كرد به حالی كه همسرش دارد
كشید در پِیِ بابا به كوچه‌ها خود را
ولی جراحت سُرخی به پیكرش دارد
گذشت، نوبتِ زینب شد و خودش این بار
گرفته دست یتیمی كه در بَرَش دارد
به قتلگاهِ عمویش نگاه می‌دوزد
كه خنجری خبر از عطر حنجرش دارد
كشید دست ، از آن دست و دست از جان شست
دوید تا كه بدانند باورش دارد
و چند لحظه گذشت و میان خون حِس كرد
سرش گرفته به دامان و مادرش دارد...

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران