ای دوای درد عالم خسته ام از این جدایی
درد من از حد گذشته ای طبیب من کجایی
جمعه های بی تو آقا پر ز اندوه و ملال است
پس بیا ای آنکه برمن چشمه ی عشق وصفایی
دل برایت بی قرار است جز تو درمانی ندارد
مرهم زخم دلی تو درد عالم را دوایی
ای پرستوی مهاجر مانده ام چشم انتظارت
شوق دیدار تو دارم کی شود آقا بیایی
کی شود ای ماه عالم روی زیبایت ببینم
کی شود با گوش جانم بشنوم از تو صدایی
کی می آیی تا بگیری انتقام خون جدت
چون تو تنها منتقم بر خون شاه کربلایی
وحید زحمت کش شهری
- جمعه
- 11
- آبان
- 1397
- ساعت
- 0:29
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه