غریبانه
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
شده کاشانه مقتل جانانه آن گل سرمد
غم دُردانه مانده غمینانه بر دلِ احمد
پرِ پروانه سوز یتیمانه زین غم بی حد
******
چه غریبانه حسن پر زد و رفت از خانه
قاتلش همسر او ، قتلگهش کاشانه
سوزد این شرح غریبی دل هر بیگانه
چه رسد شیعه که باشد به رُخَش پروانه
پرِ پروانه سوز یتیمانه زین غم بی حد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
ای مدینه تو گواهی به غم غربت او
شاهدی بر غم مظلومیت تربت او
بِشکسته تبرِ کینه اگر حُرمت او
شده افزون به دلِ شیعه ولی قُربت او
غم دُردانه مانده غمینانه بر دلِ احمد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
چه غریبانه به کاشانه شهیدش کردند
رخنه در همسر زرخواه و پلیدش کردند
پاره پاره دلِ پُر عشق و امیدش کردند
کشته در راهِ زرِ تخت یزیدش کردند
شده کاشانه مقتل جانانه آن گل سرمد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
کیسة زر شده از حبِّ امامان برتر
رفته از خاطر مردم سخن پیغمبر
شده نو قصة رخسار کبودِ کوثر
تازه گردیده غمِ کوفه و فرق حیدر
شده بیگانه با رهِ جانانه امت احمد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
طشت از خونِ دلِ زادة حیدر پُر شد
شهر از آتش این شعله سراسر گُر شد
زهر در کوزة آبی که پس از آن دُر شد
سینه سوزنده تر از خنجرِ حنجربُر شد
کینة خصمانه داده به هر شانه ماتم ممتد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
شد جگر پاره حسن دست زني مكاره
يا كه از تيرجفا در كفنش صدپاره
سروري گو به كلامت سخني همواره
شكرِ لله كه نگرديد حرمش آواره
کینة خصمانه داده به هر شانه ماتم ممتد
چه غریبانه پر زده از خانه یاس محمد
******
- یکشنبه
- 13
- آبان
- 1397
- ساعت
- 12:54
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه