غزلی ویژه بازگشت کاروان اسراء به مدینه
از سفر غم كشيده آمدهام
بي حسين نورِ ديده آمدهام
من ز كرب و بلا و شام بلا
درد و محنت خریده آمدهام
سوزم از اين سفر چرا آخر
زنده امّا خمیده آمده ام
مادرم فاطمه ببین من را
رنگ و روی پريده آمدهام
چون که از رأس غرق خون حسین
صوت قرآن شنيده آمدهام
از چهل منزلی که طی کردم
با سري خون چكيده آمدهام
سر بلندم كه من ز جنگ عدو
افتخار آفريده آمدهام
- دوشنبه
- 14
- آبان
- 1397
- ساعت
- 23:58
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه