سبک 4 ـ ذکر / شور ـ مدینه
امان از کربلا و شام ـ مدینه آی مدینه(4)
***
الهی خواهری چون من غمِ عالم نبینه
پر از درد و پر از غربت، بیاد شهر مدینه
دلم در تاب و تب بود
دوایم اشک شب بود
دلم می سوزه چون که
حسینم تشنه لب بود
سراسیمه دست و پا می زدم
برادرمو صدا می زدم
مُردم ولی چاره نداشتم
از غم دیگه ناله نداشتم
***
امان شام و درد و غم امان از آن کبودی
امان از کعب نی خوردن تو بازار یهودی
سفر رفتم خمیدم
چه غم هایی کشیدم
به هر منزل سرش را
به روی نیزه دیدم
با چوب جفا با حرفِ بدِش
به لب حسین من می زدِش
مُردم ولی چاره نداشتم
از غم دیگه ناله نداشتم
- سه شنبه
- 15
- آبان
- 1397
- ساعت
- 0:4
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه