شعر ویژه رحلت حضرت پیامبر اکرم(ص)
گريه كن اي ديده روزِ ماتم است
آخرِ عمرِ رسولِ خاتم است
ناله خيزد از دلِ ارض و سما
دل غمين گشته تمام ماسوا
از مدينه ميرسد آه و فغان
راويِ قرآن رود از اين جهان
خاتم پيغمبران در بستر است
بهر او خونين دو چشمِ حيدر است
در كنارِ بستر آن مقتدا
ناله خيزد از دلِ خير النسا
گه به هوش است و رود گاهي ز هوش
شمع هستي ميشود ديگر خموش
در وداعِ آخرينِ خود رسول
سر برآرد ناله از جانِ بتول
گفت اي زهراي من روح و روان
گريه كمتر كن تو اي آرامِ جان
گريهات برجانم آذر ميزند
از فراقت مرغ دل پَر ميزند
بعد من دشمن بیاید سوی تو
بی حیا سیلی زند بر روي تو
كُشته گردد محسنِ نيكوي تو
تختهي در بشكند پهلوی تو
بازويت آزرده گردد از جفا
پيش چشمانِ عليِ مرتضا
بشكند دستي كه پيش مجتبا
ميزند سيلي به تو در كوچهها
- سه شنبه
- 15
- آبان
- 1397
- ساعت
- 0:17
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه