• شنبه 3 آذر 03

 رضا آهی

تقدیم به محضر امام رضا(ع) -(ز زهرکینه شرر تا به پیکرت افتاد، )

641

ز زهرکینه شرر تا به پیکرت افتاد،     
ترک به قامت همچون صنوبرت افتاد، 
زغم مدار سماوات حق زهم پاشید،
به محض اینکه عبای تو بر سرت افتاد،   
زلرزش تن تو آسمان به خود لرزید،     
همین که خون زلبان منورت افتاد،    
زمین و اهل زمین در شرار تب پژمرد،
عطش ز زهر ستم تا که در پرت افتاد،   
بلند شدی و نشستی به حالتی غمبار،
زحال زار تو گویا!! که مادرت افتاد،
زدی تو ناله و از ناله ی جگر سوزد،    
یگانه عمه ی سادات خواهرت افتاد، 
همینکه در کف حجره زدرد پیچیدی،  
بشر به یاد حسین جد اطهرت افتاد،    
در آخرین نفست ذکر یا حسین گفتی،   
دمی که اشک تو از دیده ی ترت افتاد،   
چه خوب شد که درآن لحظه های پایانی،
سرت به دامن دردانه گوهرت افتاد، 
دوباره حرف سر آمد قصیده مختل شد،  
از آن زمان که شهنشاه مضطری افتاد، 
به دست دیو پلیدی میان یک گودال،   
بریده شد ز بدن راس اطهری افتاد،  
به روی تل نه فقط خواهری زغم غش کرد، 
کنار مقتل فرزند، مادری افتاد،         
ازاین مصیبت عظمی دگر چه ؟ گویم من،    
میان عرش خدا باز محشری افتاد، 

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران