غریبی منِ غمدیده ، اینجا دیگه معلوم میشه
هر کی پسر علی باشه ، تو مدینه مظلوم میشه
خدا میدونه که از امشب، دیگه خبرم پخش میشه
تشتی برو و بیار زینب، داره جیگرم پخش میشه
داره دلمو غم میگیره، هم تنمو سم میگیره
میریزه توی تشت جگرم ، هر دفه که سرفه م میگیره
(وای دلم، غریبم و تنها حسنم
وای دلم، من پسر زهرا حسنم)
نمیدونه کسی جز من که، غریبی چقد درد داره
تازه اگه مدینه م باشی، شهری که یه نامرد داره
قنفذو تو کوچه میبینم ، دلم واسه مادر میره
بعضی جمعه ها توی مسجد ، مغیره به منبر میره
میسوزم از اعماق دلم، پژمرده شده باغ دلم
کوچه رو که هر وقت میبینم، تازه میشه باز داغ دلم
(وای دلم، غریبم و تنها حسنم
وای دلم ، من پسر زهرا حسنم)
اگه سفیده موهای من، منو یه شبه پیر کردن
پیش چش در و همسایه، پدرمو تحقیر کردن
یه روز جلو چشای مادر ، دست پدرم رو بستن
یه روز دور از چشای بابام، راه مادرم رو بستن
روضه غم یار میبینم، هر دفه که مسمار می بینم
مادرمو هم کوچه و هم ، بین در و دیوار می بینم
(وای دلم ، غریبم و تنها حسنم
وای دلم ، من پسر زهرا حسنم)
- سه شنبه
- 15
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه