عمریست خاک مقدم ماه محرمم
دائم نشسته بر سر راه محرمم
جز درگهش به هیچ دری رو نکرده ام
تنها، گدای سفره ی شاه محرمم
با هیئت و حسینیه اش خو گرفته ام
دلبسته ی لباس ِ سیاه محرمم
زیر لوای اشکم و با روضه زنده ام
محتاج سوز و گریه و آه محرمم
ره توشه ام بجز غم و مهر حسین نیست
روز جزا فقط به پناه محرمم
شبهای قدر و ماتم مولایمان گذشت
در حسرت رسیدن گاه محرمم
"یک کربلا ببر ، نبری گریه می کنم"
چشم انتظار لطف و نگاه محرمم
شاعر:رضا فراهانی
- یکشنبه
- 5
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:8
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه